مهلت بده مي روم... فقط پايت را بلند كن... غرورم را جمع كنم...

فراموشت خواهم کرد ...

 

مثل دفعه های قبلی که فراموشت کردم...

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 20:27 توسط ستاره| |

 

 

تنهایی ام را کســی شریک نیست


مطمــــئن باش


دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ


به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد...


شایـــد کــه تنهایی هایم


از تنهایی دق کنــــد..!!!

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 20:26 توسط ستاره| |

خدایا ؟!!!

تو کسی رو داری که بغلت کنه؟؟؟

آخه خیلی آرومی...

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 20:24 توسط ستاره| |

مگر چشمهات، صدایت و لبهات می گذارند؟
مگر میشود تو را دید، و تنها حرف زد از دنیا و اتفاقاتی که می افتد؟
اشتباه نکن! تو را که می بینم "اتفاق" تازه می افتد...
چشمهات...صدایت...و لبهات...
یکی پس از دیگری...
نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 8:28 توسط ستاره| |

یکی از"ديوانه كننده ترين" حس ها


مالِ وقتی که ازش جدا میشی میای خونه

 


لباست بوی عطرشو میده...

 

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 8:26 توسط ستاره| |

 

می بینی

میان این واژه ها

چگونه با تو زیسته ام  ؟!

کاش می آمدیُ

این زندگی کاغذی را

مچاله می کردی

دستم را می گرفتی

مرا در آغوشت می فشردی

تو

چشم هایت را می بستی

من

پیشانیت را می بوسیدم

می رفتیمُ

تا آخر دنیا حرف می زدیم

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 8:23 توسط ستاره| |

وقتی که زندگی من

 

هیچ چیز نبود

هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری

دریافتم

باید ،باید ،باید

دیوانه وار دوست بدارم

کسی را که مثل هیچکس نیست

نوشته شده در دو شنبه 26 تير 1391برچسب:,ساعت 8:19 توسط ستاره| |

 

اگه یه روز یه نفر تو زندگیتون پیدا شه که تک تک همه عزیزاتو ازت بگیره به سادگی آب خوردن!!!!! شما چی کار می

کنید فقط نگاش می کنید خدایا اگه ما نباشیم جای اونا توی دنیا بازتره واسه نفس کشیدن تو که صدای منو

نشنیدی!!!!پس اینبار نفسمو ازم بگیر.مگه نگفتی پناه بی پناه ها هستی پس به حرفم گوش کن به خدا دختر خوبی میشم تو اون دنیا

نوشته شده در سه شنبه 13 تير 1391برچسب:,ساعت 20:46 توسط ستاره| |

تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم یک بار کردم تنهاییم چندبرابر شد

نوشته شده در سه شنبه 13 تير 1391برچسب:,ساعت 20:43 توسط ستاره| |

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 16:14 توسط ستاره| |

نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 16:10 توسط ستاره| |

و پشتِ سَرَت آسمان،آسمان فرو می ريزند

و مثلِ پَرَستويی کنار پَنجَره اُتاقَت می خوابند


و سُراغَت را می گيرند هَرجا کِه بوی تو باشد ...

نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت 23:29 توسط ستاره| |

صبر کن زندگی ... آهسته تر برو ...

من به دنبالت روانه ام ..

آهسته .. بی شتاب ..

در پِیِ .. آرامشی .. جاودانه ام ..

آهسته تر برو .. در شتاب پایِ دلم بَسی خسته می شود

بگذار گاهی .. با بالِ خیالِ دلم .. به سویت رهسپار شوم

تا ببارم .. همه یِ هستیِ خود

همه یِ شور .. یا که  مستیِ خود

و سبک کنم .. اَبرَکِ دلِ تا همیشه عاشقم

سبک که شد .. باز هم به دنبالت روانه میشوم

اما یک امروز را .. کمی آهسته تر برو .. امروز دلم .. تنبلی می خواهد

امروز از این همه شتابِ تو .. خسته می شود دلم

یک امروز را .. ای زندگی .. کمی آهسته تر برو

بگذار کمی کودکی کند دلم ..

بگذار کمی نا غافلی کند دلم ..

یک امروز بگذار .. تنبلی کند دلم ..

یک امروز بگذار .. خستگی در کند دلم ..

دوباره به سویت روان خواهم شد ..

امروز .. به حالِ خودم رهایم کن

 

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 21:55 توسط ستاره| |

چشمهایم را به بیمارستان میبرم...نمیدانم چه مرگشان شده!!...هر شب در خواب...جایشان را خیس میکنند...

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 21:48 توسط ستاره| |

دستانت را در برابرم مشت میکنی....

میپرسی:گل یا پوچ؟؟؟

در دلم میگویم:فقط دستانت.....!!!!

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 21:47 توسط ستاره| |

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 21:42 توسط ستاره| |

عاشقی یعنی اسیر دل شدن با هزاران درد و غم یکی شدن....

عاشقی یعنی طلوع زندگی با صداقت همنشین گل شدن....

عاشقی یعنی که شبها تا سحر غرق در دریای رویاها شدن...

عاشقی یعنی تحمل انتظار مثل ماه آسمان تنها شدن...

عاشقی یعنی دو دیده تا ابد پر ز گوهرهای دریائی شدن....
نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 21:40 توسط ستاره| |

عشق منو تو توی قلبم میمونه

لمس دست تو توی قلبم میمونه

تو هستی با من تو رویای شبونه

فکر تو هستم با این دستای سردم

زندگی با تو بهتره میخوام عاشقت بمونه

نگو حرف رفتنو بی تو من نمیتونم

عشق منو تو توی قلبم میمونه

عطر دست تو توی یادم میمونه

روزای با تو هرگز یادم نمیره

وقتی تو هستی قلبم آروم میگیره

زندگی با تو بهتره میخوام عاشقت بمونه

نگو حرف رفتنو بی تو من نمیتونم
 

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 19:56 توسط ستاره| |

این بار تو بگو دوستت دارم......

 

آسمان را من نگه داشته ام که

به زمین نیاید....!

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 19:52 توسط ستاره| |

 عشق يعني خاطرات بي غبار دفتری از شعر و از عطر بهار عشق يعني يك تمنا

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 19:49 توسط ستاره| |

من امیدم به خداست..

این همه دلتنگی


این همه فاصله تا رویاها

این همه غم ز کجاست؟؟


من امیدم به خداست..

من امیدم به همین ذره نور اینجاست


من امیدم به همین خلوت سرد

به همین یاد نگاه

به همین دغدغه ها

به همین رویاهاست

من امیدم به خداست..

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 19:33 توسط ستاره| |

شبنم که تمام شب را در انتظار خاموش مانده است

با نخستین بوسه آفتاب ((بودن)) خویش را  رها می کند و این عشق بازی اوست

نوشته شده در شنبه 10 تير 1391برچسب:,ساعت 19:18 توسط ستاره| |

 

 

 

 

در دلم آرزوی آمدنت می میرد

و میان من و تو فاصله جا میگیرد

من در این دشت جنون تنهایم

من از این فاصله ها بیزارم

و در این گستره فاصله ها می میرم

من میان شب و روز

در تن خشک زمین

من میان صحرا

همه جا یکه و تنها

خسته از جور زمان

با تنی خورده به جان زخمی چند

میزنم بانگ که وااااااای

هستی ام رفته به باد

ضجه ام را که شنید؟

جای دل تنگ تر از مشت من است

 

 نفسم می گیرد

می گشایم نفسی پنجره را

تا تمامیت تن خود را به هوا بسپارم
نوشته شده در جمعه 9 تير 1391برچسب:,ساعت 13:34 توسط ستاره| |

اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم

 

این شعر،تا ابد با تو خواهد زیست

حتی وقتی که من دیگر نباشم

یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد

شعر عاشقانه،بیشتر از آدمها می ماند

عاشقانت تو را ترک می کنند

اما شعر عاشقانه

همیشه با تو خواهد بود

پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!

شعری از اعماق جان،

که مرا به یاد تو آورد...

شعری که همیشه با تو بماند.

نوشته شده در جمعه 9 تير 1391برچسب:,ساعت 13:24 توسط ستاره| |


قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت

كد موسيقي براي وبلاگ